page rank google پیج رانک گوگل این وب

سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تفریحات مجازی (همه چی)


بنام خدا
خوش آمدید
وبلاگ تان را تبدیل به مغازه کنید! برای کسب درآمد از وبلاگ تان اینجا کلیک کنید



 

مردی صبح زود از خواب بیدار شد تا نمازش را در خانه خدا (مسجد) بخواند. لباس پوشید و راهی خانه خدا شد.

در راه به مسجد، مرد زمین خورد و لباسهایش کثیف شد. او بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت.

مرد لباسهایش را عوض کرد و دوباره راهی خانه خدا شد. در راه به مسجد و در همان نقطه مجدداً زمین خورد!

او دوباره بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت. یک بار دیگر لباسهایش را عوض کرد و راهی خانه خدا شد.

در راه به مسجد، با مردی که چراغ در دست داشت برخورد کرد و نامش را پرسید. مرد پاسخ داد: (( من دیدم شما

در راه به مسجد دو بار به زمین افتادید.))، از این رو چراغ آوردم تا بتوانم راهتان را روشن کنم. مرد اول از او بطور فراوان

تشکر می کند و هر دو راهشان را به طرف مسجد ادامه می دهند. همین که به مسجد رسیدند، مرد اول از مرد چراغ

بدست در خواست می کند تا به مسجد وارد شود و با او نماز بخواند. مرد دوم از رفتن به داخل مسجد خودداری می کند.

مرد اول درخواستش را دوبار دیگر تکرار می کند و مجدداً همان جواب را می شنود. مرد اول سوال می کند که چرا او

نمی خواهد وارد مسجد شود و نماز بخواند.

مرد دوم پاسخ داد: ((من شیطان هستم.)) مرد اول با شنیدن این جواب جا خورد. شیطان در ادامه توضیح می دهد:

((من شما را در راه به مسجد دیدم و این من بودم که باعث زمین خوردن شما شدم.)) وقتی شما به خانه رفتید، خودتان را

تمیز کردید و به راهمان به مسجد برگشتید، خدا همه گناهان شما را بخشید. من برای بار دوم باعث زمین خوردن شما شدم

و حتی آن هم شما را تشویق به ماندن در خانه نکرد، بلکه بیشتر به راه مسجد برگشتید. به خاطر آن، خدا همه گناهان افراد

خانواده ات را بخشید. من ترسیدم که اگر یک بار دیگر باعث زمین خوردن شما بشوم، آنگاه خدا گناهان افراد دهکده تان را

خواهد بخشید. بنا براین، من سالم رسیدن شما را به خانه خدا (مسجد) مطمئن ساختم.



کلمات کلیدی : زندگی
¤ م ب ا| ساعت 10:19 عصر شنبه 88/7/4
نوشته های دیگران ( )

بنام خدا
خوش آمدید
وبلاگ تان را تبدیل به مغازه کنید! برای کسب درآمد از وبلاگ تان اینجا کلیک کنید




ادیسون در سنین پیری پس از کشف لامپ، یکی از ثروتمندان آمریکا به شمار
میرفت و درآمد سرشارش را تمام و کمال در آزمایشگاه مجهزش که ساختمان
بزرگی بود هزینه می کرد...

این آزمایشگاه، بزرگترین عشق پیرمرد بود. هر روز اختراعی جدید در آن شکل
می گرفت تا آماده بهینه سازی و ورود به بازار شود.

در همین روزها بود که نیمه های شب از اداره آتش نشانی به پسر ادیسون
اطلاع دادند، آزمایشگاه پدرش در آتش می سوزد و حقیقتا کاری از دست کسی بر
نمی آید و تمام تلاش ماموان فقط برای جلوگیری از گسترش آتش به سایر
ساختمانها است!

آنها تقاضا داشتند که موضوع به نحو قابل قبولی به اطلاع پیرمرد رسانده شود...

پسر با خود اندیشید که احتمالا پیرمرد با شنیدن این خبر سکته می کند و
لذا از بیدار کردن او منصرف شد و خودش را به محل حادثه رساند و با کمال
تعجب دید که پیرمرد در مقابل ساختمان آزمایشگاه روی یک صندلی نشسته است و
سوختن حاصل تمام عمرش را نظاره می کند!!!

پسر تصمیم گرفت جلو نرود و پدر را آزار ندهد. او می اندیشید که پدر در
بدترین شرایط عمرش بسر می برد.
ناگهان پدر سرش را برگرداند و پسر را دید و با صدای بلند و سر شار از
شادی گفت: پسر تو اینجایی؟ می بینی چقدر زیباست؟!! رنگ آمیزی شعله ها را
می بینی؟!! حیرت آور است!!!

من فکر می کنم که آن شعله های بنفش به علت سوختن گوگرد در کنار فسفر به
وجود آمده است! وای! خدای من، خیلی زیباست! کاش مادرت هم اینجا بود و این
منظره زیبا را می دید. کمتر کسی در طول عمرش امکان دیدن چنین منظره
زیبایی را خواهد داشت! نظر تو چیست پسرم؟!!

پسر حیران و گیج جواب داد: پدر تمام زندگیت در آتش می سوزد و تو از
زیبایی رنگ شعله ها صحبت می کنی؟!!!!!!

چطور میتوانی؟! من تمام بدنم می لرزد و تو خونسرد نشسته ای؟!

پدر گفت: پسرم از دست من و تو که کاری بر نمی آید. مامورین هم که تمام
تلاششان را می کنند. در این لحظه بهترین کار لذت بردن از منظره ایست که
دیگر تکرار نخواهد شد...!

در مورد آزمایشگاه و باز سازی یا نو سازی آن فردا فکر می کنیم! الآن موقع
این کار نیست! به شعله های زیبا نگاه کن که دیگر چنین امکانی را نخواهی
داشت!!!

توماس آلوا ادیسون سال بعد مجددا در آزمایشگاه جدیدش مشغول کار بود و
همان سال یکی از بزرگترین اختراع بشریت یعنی ضبط صدا را تقدیم جهانیان
نمود. آری او گرامافون را درست یک سال پس از آن واقعه اختراع کرد.


کلمات کلیدی : زندگی، دانشمندان
¤ م ب ا| ساعت 8:47 صبح جمعه 88/7/3
نوشته های دیگران ( )

بنام خدا
خوش آمدید
وبلاگ تان را تبدیل به مغازه کنید! برای کسب درآمد از وبلاگ تان اینجا کلیک کنید



 

 

 

همه ما چهار تا همسر داریم !

 


روزی ، روزگاری پادشاهی 4 همسر داشت. او عاشق و شیفته همسر چهارمش بود. با دقت و ظرافت خاصی با او رفتار می کرد و او را با جامه های گران قیمت و فاخر می آراست و به او از بهترین ها هدیه میکرد. همسر سومش را نیز بسیار دوست می داشت و به خاطر داشتنش به پادشاه همسایه فخر فروشی می کرد. اما همیشه می ترسید که مبادا او را ترک کند و نزد دیگری رود. همسر دومش زنی قابل اعتماد، مهربان، صبور و محتاط بود. هر گاه که این پادشاه با مشکلی مواجه می شد، فقط به او اعتماد می کرد و او نیز همسرش را در این مورد کمک می کرد. همسر اول پادشاه، شریکی وفادار و صادق بود که سهم بزرگی در حفظ و نگهداری ثروت و حکومت همسرش داشت. او پادشاه را از صمیم قلب دوست می داشت، اما پادشاه به ندرت متوجه این موضوع می شد .
روزی پادشاه احساس بیماری کرد و خیلی زود دریافت که فرصت زیادی ندارد. او به زندگی پر تجملش می اندیشید و در عجب بود و با خود میگفت " من 4 همسر دارم ، اما الان که در حال مرگ هستم ، تنها مانده ام ."
بنابراین به همسر چهارمش رجوع کرد و به او گفت" من از همه بیشتر عاشق تو بوده ام. تو را صاحب لباسهای فاخر کرده ام و بیشترین توجه من نسبت به تو بوده است. اکنون من در حال مرگ هستم، آیا با من همراه میشوی؟ " او جواب داد "به هیچ وجه !" و در حالی که چیز دیگری میگفت از کنار او گذشت. جوابش همچون کاردی در قلب پادشاه فرو رفت. پادشاه غمگین، از همسر سوم سئوال کرد و به او گفت "در تمام طول زندگی به تو عشق ورزیده ام، اما حالا در حال مرگ هستم. آیا تو با من همراه میشوی؟" او جواب داد " نه، زندگی خیلی خوب است و من بعد از مرگ تو دوباره ازدواج خواهم کرد ." قلب پادشاه فرو ریخت و بدنش سرد شد. بعد به سوی همسر دومش رفت و گفت " من همیشه برای کمک نزد تو می آمدم و تو همیشه کنارم بودی. اکنون در حال مرگ هستم. آیا تو همراه من می آیی؟ او گفت " متأ سفم! در این مورد نمیتوانم کمکی به تو بکنم، حداکثر کاری که بتوانم انجام دهم این است که تا سر مزار همراهت بیایم ". جواب او همچون گلوله هایی از آتش پادشاه را ویران کرد. ناگهان صدایی او را خواند، "من با تو خواهم آمد، همراهت هستم، فرقی نمی کند به کجا روی، با تو می آیم ." پادشاه نگاهی انداخت، همسر اولش بود ! او به علت عدم توجه پادشاه و سوءتغذیه، بسیار نحیف شده بود. پادشاه با اندوهی فراوان گفت: ای کاش زمانی که فرصت بود به تو بیشتر توجه می کردم .
در حقیقت، همه ما در زندگی کاری خویش 4 همسر داریم . همسر چهارم ما سازمان ما است. بدون توجه به این که تا چه حد برایش زمان و امکانات صرف کرده ایم و به او پرداخته ایم، هنگام ترک سازمان و یا محل خدمت، ما را تنها می گذارد . همسر سوم ما، موقعیت ما است که بعد از ما به دیگران انتقال می یابد . همسر دوم ما، همکاران هستند . فرقی نمی کند چقدر با هم بوده ایم، بیشترین کاری که می توانند انجام دهند این است که ما را تا محل بعدی همراهی کنند . همسر اول ما عملکرد ما است. اغلب به دنبال ثروت، قدرت و خوشی از آن غفلت مینماییم. در صورتی که تنها کسی است که همه جا همراهمان است .
همین حالا احیاءش کنید، بهبودش ببخشید و مراقبش باشید.




کلمات کلیدی : زندگی
¤ م ب ا| ساعت 9:53 عصر سه شنبه 88/6/31
نوشته های دیگران ( )

بنام خدا
خوش آمدید
وبلاگ تان را تبدیل به مغازه کنید! برای کسب درآمد از وبلاگ تان اینجا کلیک کنید



می توان گفت خیانت در ازدواج یکی از دردناکترین کارهایی است که یکنفر می تواند با نیمه دیگر زندگی خود بکند. چیزی که تنها دردناک نیست و می تواند باعث شود یک نفر دچار احساس عدم اعتماد بنفس و نا مطمئنی از شخصیت خود و دیگران شود. اگرچه که همیشه یکسری از دلایل باعث می گردند که زنی احساس کند لازم است دارای روابط جنسی خارج از چهارچوب همسر خود باشد ، اما عموما خیانت به همسر نتیجه یکسری نارضایتی ها در یکسری مسائل می باشد.
همیشه زنان بدلایل مختلفی دست به خیانت میزنند اما در مورد زنان اینگونه نیست که به مانند مردان اگر شرایط لازم شد بلافاصله اقدام به خیانت نمایند! آنها از قبل آماده این عمل می گردند و بندرت به جایی می رسند که حال به هر دلیلی که صلاح می دانند خیانت کنند. اما اینکه به چه دلیلی خیانت می کنند با اینکه دلایلی که خیانت در ذهن آنها شکل گرفته چیست زمین تا آسمان فرق می کند .در مورد خیانت زنان و دلایل انجام آن زیاد نوشته شده اما در مورد اینکه چگونه این مسئله در ذهن آنها تشکیل می گردد بندرت نوشته شده و اینبار تصمیم به توضیح پاره ای از این دلایل دارم .من اعتقاد دارم که هیچ زنی خیانت نخواهد کرد مگر به سمت آن کشیده شود. اعتقاد دارم که زنها مثل کامپیوتر های امروزی هستند که برای هک کردن و بدست گرفتن اختیار آنها باید به نوبت پورتهای آنها را باز کنید تا در نهایت بتوانید به آن دست یابید! نفوذ به کامپیوتری که پورتهای آن بسته باشد به آسانی صورت نخواهد گرفت. زنی که اقدام به خیانت می کند از مدتها قبل پورتهای خود را بدلایل یکسری اتفاقات باز کرده است. چراکه در حالت معمولی این پورتها توسط شما اشغال شده و بسته اند. و اعتقاد دارم مردان همیشه احتمال خیانتی را برای خود قائل هستند . بنظر من اگر زنی بخواهد مردی را به دام بیاندازد حتی خدا هم نمی تواند بداد آن مرد برسد! در نهایت وی به دام می افتد. اما زنان بصورت معمول اینگونه نیستند و نمی توان همیشه آنها را برنده شد. اگرچه که همه ماها معتقد هستیم که هیچ عذری برای خیانت جائز نیست اما خود مردان هم همیشه عقیده دارند که این در ژنتیک آنها نهفته است که با زنان مختلف باشند. من بشخصه فکر می کنم این برای زنان هم صادق است و امروزه این حس در آنان در حال بیدار شدن است.بخاطر داشته باشید که هیچکدام از دلایل زیر دلیل خیانت نیست بلکه تنها چیزی است که ذهن وی را برای خیانت آماده می سازد.

برای خیانت خیلی ها درجات مختلف قائل می گردند.از خود ارضایی گرفته تا دیدن تصاویر جنسی یا حتی خیالات شخصی و یا فانتزی ذهنی یکنفر مبنی بر داشتن سکس با فرد دیگری برای بعضی ها خیانت به حساب می آید.من کاری ندارم که دیگران چه فکر خواهند کرد و اعلام می کنم منظور از خیانت در این مقاله همان تعریف قدیمی مبنی بر داشتن روابط جنسی با یک مرد غریبه منظور می باشد. از طرف دیگر همانطور که خیلی وقتها نوشته بودم بعضی ها چه زن و چه مرد ، فقط یک توریست در دنیا هستند.اگر همسر شما چنین فردی می باشد و عادت به دیچ کردن و خیانت کردن داشته باشد و یا دوست دختر شما عادت داشته باشد که مدتی را با هرکسی بگذراند این سطور برای شما دردی را دوا نخواهد کرد چراکه وی به هر حال با شما نخواهد ماند.
زنان بسمت خیانت کشیده می شوند چون توجه شما قطع شده است و دیگران بیشتر متوجه شده اند!
سعی نمی کنم خیلی پیچیده کنم. در ساده ترین حالت شما بر خلاف روزهای نخستین که مدام به وی توجه داشتید و همه رفتار وی را زیر نظر می گرفتید و حتی از نفس کشیدن وی تعریف می کردید ، دیگر اینکار را نمی کنید.آقایان معمولا قبل از بدست آوردن فردی تمام زور خود را می زنند و از انواع و اقسام ترفندها استفاده می کنند.گاهی هم مجبورند توجه بیش از اندازه و غیر واقعی نشان دهند. در نتیجه ظرف زنان را بزرگتر خواهند ساخت.پس از بدست آوردن فرد شروع به دم جنباندن می کنند و بازی در می آورند و دیگر خیالشان هم نیست.در بهترین حالت اگر حتی خواهان شدید وی باشند قدرت پاسخگویی به ظرفی را که ساخته اند ندارند و همیشه زنان می نالنند که چرا به ما کم توجه می کنید.در مثال ساده اگر همسر شما رنگ موی سر خود را عوض کرده ، هرچند یک درجه روشنتر و شما نفهمیدید یا چیزی نگفته اید مطمئن باشید که اولین پورت را برای ورود هکر باز کرده اید. باید بخاطر بسپارید که قابلیت چرب زبانی شما باید بعد از تشکیل رابطه بجای اینکه ذخیره گردد یا در انتظار به تور انداختن زن دیگر گردد یا صرف جمع آوری گند هایی شود که زده اید یا دروغ هایی که خواهید بافت بهتر است صرف خود رابطه شما گردد! برای شما یک جمله یک خطی که چقدر فوق العاده شدی ، حتی اگر هیچ تغییری هم نکرده باشد ، می تواند خیلی به شما در رابطه کمک کند. اگر در مبنای سکس بخواهیم حرف بزنیم اینکه شما شروع کرده اید به توجه کردن به خود ، مدام تکرار یکسری حرکات ، سکوت در رابطه ، سکسهای کوتاه مدت و سریع ، ارگاسمهای شخصی ، حرکات ثابت و یکنواخت و مسائل اینچنین اولین چیزی که باعث می گردید این است که وی ممکن است از رایحه بدن فرد دیگری که از کنارش رد شده بیشتر از شما خوشش بیاید! حالا شما هی این مسائل را شدیدتر کنید تا وی هم درجه خوش آمدنش را بیشتر کند! ببینیم کی آخر سر می بازد!
بیاموزیم:
در ابتدا اولین چیزی که به زن می فهماند رابطه دارد کمرنگ می گردد و از حالت شیرین آن خارج می گردد و وی را آسیب پذیر و نفوذ پذیر در برابر دیگران می کند این است که شما کم توجه شده اید.
زنان بسمت خیانت کشیده می شوند چون کینه دارند .چون شما با آنها صادق نیستید.
باز هم پیچیده نمی کنم. همه جور صداقت.همه جا از انواع آن خوانده اید و من آنها را دوباره نمی گویم .بلکه مدل دیگری را عرض می کنم. عدم صداقت شما از زمان ازدواج و زمانی که به خواستگاری وی می رفتید گرفته تا زمانی که مال شما شد. در مورد دوست دختر شما از زمانی که می خواستید وی را بدست آورید تا زمانیکه بدست آوردید. منظورم عدم صداقت شما با ذهنتان است. یعنی اگر دوست دختر شما یا همسر شما ، فرقی نمی کند ، دلش می خواسته که با شما اندکی در خیابان راه برود و شما بر عکس فشار وارد می کنید که زود به خانه بروید که سکس راه بیاندازید! شما چیزهایی گفته اید که بعدا حاضر به انجام آنها نشده اید.شما وعده هایی داده اید که نخواستید به آن عمل کنید.شما حتی حرف از ازدواج هم زده اید شما همه کار کرده اید و در نهایت مدام فلسفه بافی کرده اید تا دروغ هایتان را توجیه کنید. این در خوش بینانه ترین حالت (دوست دختر ) به شما بعد از جدایی ضربه نخواهد زد و مالیات آن را نفر بعدی پس خواهد داد! در ساده ترین حالت شما نفر بعدی هستید که با این دختر دوست می شوید! و در بدترین حالت شما صادقانه ازدواج نکرده اید.شما زن گرفته اید چون سکس می خواستید ، چون طرف خوشگل بوده ، چون طرف موقعیت داشته ، چون سن شما سن ازدواج بوده و هر چیز دیگری.شما صادقانه زن نگرفته اید و در طول زندگی این مسئله مدام به چشم خواهد خورد.زنان چیزی به شما نخواهند گفت اما این نیز دلیلی می گردد برای کشش به سمت باز کردن پورت دیگری برای نفوذ پذیر شدن در برابر کسانی که در موقع مناسب حرفها و برخوردهای مناسبی کنند!!
زنان بسمت خیانت لبخند خواهند زد چون شما آدم روز اول نیستید.
بله.شما الان زن دارید.یا دوست دختر دارید.شما الان مثل روز اول که نداشتید و تمام زورتان را میزدید که بدست بیاورید نیستید! شما دیگر به خود نمیرسید.اصلاح گه گاه می کنید.حمام کرده نیستید.ورزش نمی کنید.مسواک تک و توک می زنید.لباسهای شما دیگر اهمیتی ندارد که چه مارکی است. شما خیلی با حوصله بودید.شوخ طبع بودید.وقت داشتید اما اکنون به نظر می آید که همه چیز دارد حوصله شما را سر می برد و یا شما را عصبی می کند.شما قبلا جک های رکیک نمی گفتید. شما مودب بودید.قاه قاه بلند نمی خندیدید.آرام و مطمئن بنظر میرسیدید. این را هم بگم شما قبلا که مخ میزدید خیلی بچه پولدار بودید!! لاف میزدید نه؟ بسیار مشخص است.هزینه بی خود ندهید.چیزی از خود نسازید که نیستید. زمانی که آشنا می گردید هزینه زیاد ندهید توضیح بی خود ندهید.نقش کسی که نیستید را بازی نکنید.بعد از بودن و یا بدست آوردن حال چه در غالب ازدواج چه دوستی، لطفا خودتان باقی بمانید! آیا چون دیگر قرار نیست کسی را تحت تاثیر بگذارید به خود نمیرسید؟ آیا ماجرا " همینه که هست " می باشد؟ آیا دیگر اهمیتی ندارد؟ آیا شما زنان را نمی شناسید؟ که چقدر به نمایش همسر خود حساس هستند؟ چقدر مهم است که چه هستید؟ حال اگر دیگر آنچه که آنها می خواهند نیستید بدانید که :
زنان پورتی همیشه باز ، برای تحت تاثیر قرار گرفتن توسط افراد جنتلمن و خوش تیپ در خود دارند.تنها چیزی که باعث نمی شود در ابتدا از آن چیزی رد شود این است که شما در حال ارتباط با آن هستید و پورت قبلا مشغول شده ولی اگرشما جایگاهتان را فراموش کنید دیگر پورت را آزاد گذاشته اید برای کسانی که بدنبال ماجرا می گردند!
زنان به سمت خیانت می روند چون یک نفر به آنها می فهماند که با وی تحت فشار نیست!
سعی نکنید آقای باحال باشید! سعی نکنید آقای همه چیز دان باشید و یا کسی را مدام به خاطر عقیده اش بکوبید (قابل توجه خودم!) سعی نکنید مدام کسی را برای بودن با شما تحت فشار بگذارید.زنان گاهی شدیدا پورتهای خود را OPEN می گذارند چرا که از مشغول بودن آنها توسط شما خسته شده اند! آنها حوصله شان سر رفته ازاینکه نمی توانند راحت باشند . با شما چرت بگویند و یا حرفهای ساده بزنند.هر چیزی در مقابل شما خسته کننده شده. این شرایط خطرناکی است و براحتی فرد دیگری می تواند وارد شده و کنترل پورت را بعهده بگیرد.همیشه خیلی ساده است که دوست دختر فردی که دو سال است با یکنفر بوده را گلابی کنید تا اینکه فردی را که 3 ماه است با کسی دوست شده.همیشه زنانی که بالای پنج سال از زندگی مشترکشان می گذرد آسانتر از کسانی که تازه عروس هستند فریب می خورند. زنان حسی برای هیجان دارند.اینکار یک هیجان برای آنها به حساب می آید .هیجانی برای فرار از روزمرگی شما ! اگر روزی وی بشما بگوید که مورد توجه فردی با لیاقت قرار گرفته بوده ولی به شما خیانت نکرده چون شما را دوست داشته شما اینبار بدانید که چه سعادتی داشتید که خطر رفع شده . چه سعادتی که به شما اعلام کرده و چه سعادتی که اکنون می دانید دلیل آن چیست!
آنها خیانت را می پذیرند چون شما اینکار را کرده اید یا نشان داده اید اینکاره اید!
دیگر از این واضحتر؟ دلیل نمیشود بگوییم که هر مردی خیانت کرد زنش به وی خیانت خواهد کرد! اما اینکه زن بداند شما کلا آدم مطمئنی نیستید و یا خیانت کرده اید باعث می شود که وی نیز در مراقبت از پورتهای خود آن شکیبایی لازم را بخرج ندهد و اگر در شرایطی قرارا گرفت که مورد نفوذ توسط بیگانه ای قرار گرفت آن استقامت لازم را نشان ندهد. نکته دیگر می تواند حتی انتقام باشد.وی می خواهد انتقام بگیرد و از همانجا بشما ضربه بزند.آنها سریعا تصمیم نمی گیرند.بلکه صبر می کنند و شاید به زبان شما را هم ببخشند.شاید تا حدی ذهنی هم شما را ببخشند.اما اینبار نرم افزاری را در حافظه خود نصب کرده اند که منتظر سیگنالهای لازمه است! وی احتمالا نزدیکترینهای شما را انتخاب خواهد کرد.عموما به دو دلیل.یکی اینکه در اصل نمی خواهد در لحظه کاری انجام دهد و نزدیکان شما با وی هستند و موردی هم نیست.ناگهان یکی از نزدیکان بازی را نا خواسته یا خواسته انجام می دهد و اینبار این حرکت بجای اینکه مثل همیشه دفع گردد جذب می گردد و مراحل بعدی و در نهایت خیانت! دوم اینکه وی می خواهد بیشترین ضربه را به شما بزند! در نتیجه بهتر است خیانت نکنید و یا اگر قبلا اینکار را کرده اید باید تمام حواس وی را به خود معطوف کنید و به وی اطمینان بدهید که دیگر این مسئله تکرار نخواهد شد.نه با زبان بلکه با عمل. از هرگونه کاری که حتی نزدیک به این باشد که وی حس کند ممکن است شما کاری کنید نیز بپرهیزید.زندگی سختی خواهید داشت!
زنان به خیانت می اندیشند چون همیشه دنبال بهترینند!
این پورت هیچگاه توسط شما نه استفاده میشود و نه توسط آنها بسته! این یعنی زنان همیشه مردان را یک مشت خوک خیانتکار می پندارند اما خود همیشه در شرایط لازم، همیشه زندگی خود را به مرد بهتری خواهند فروخت! کاری که شما می کنید این است که شناسایی کنید که چقدر طرف مورد نظر شما از این پورت استفاده می کند.اکثر دختران نفوذ از این پورت را چندان جذاب نمی دانند.آنرا نمی بندند اما به نفوذهای آن نیز توجهی نمی کنند.اینگونه افراد نگرانی خاصی را نباید برایشان قائل شد.آنها با داشتن یک وضعیت ساده عملا هرگونه دیتا و یا استفاده از پورت را مهم نخواهند دانست.اما گروهی از دختران هستند که بدنبال صعود به قله های بالا هستند.اینها مانند گرگدن فقط به سمت جلو می دوند و همه چیز را جلویشان خراب می کنند.اینها نگران چیزی نیستند.اینها از همه چیز استفاده می کنند . هدف وسیله را برایشان توجیه می کند.انها پول و موقعیت و همه چیز می خواهند.فقط یه توصیه.اگر سر قرار بودید و دیدید فرد مورد نظر شما اینگونه است به آرامی محل را ترک کنید.این افراد شما را براحتی خواهند فروخت.

مقاله بر گرفته از .Mardoman.com



کلمات کلیدی :
¤ تحریریه| ساعت 3:38 عصر سه شنبه 88/6/31
نوشته های دیگران ( )

بنام خدا
خوش آمدید
وبلاگ تان را تبدیل به مغازه کنید! برای کسب درآمد از وبلاگ تان اینجا کلیک کنید




اگر تا دیروز مراقب بودید تا لنز کوچک یک دوربین دیجیتال، ناخواسته لحظه‌ای شما را در یک مهمانی خصوصی شکار نکند ، امروز باید نگران باشید که حتی اطلاعات پاک شده تلفن همراه، کامپیوتر و دوربین شخصی‌تان می‌تواند بازیابی شود و مورد سوءاستفاده قرار گیرد.

افرادی که به صورت حرفه‌ای با وسایل دیجیتال سروکار دارند، معتقدند بازیابی (Recovery) اطلاعات از این وسایل کار ساده‌ای است بنابراین در زمانی که اطلاعات، نوشته‌ها، عکس‌ها و... را از دوربین، لپ‌تاپ یا نوت‌بوک و حتی برخی تلفن‌های همراه پاک می‌کنیم، می‌توانیم انتظارداشته باشیم که بخشی از این اطلاعات براحتی بازیابی و قابل استفاده می‌شوند.

این در حالی است که معاون مبارزه با جرایم رایانه‌ای پلیس آگاهی ناجا هم با اشاره به افزایش 26 درصدی این گونه جرایم در کشور به مردم هشدار می‌دهد که بخش مهمی از آن مربوط به موضوعات متعددی مثل اخاذی، تهدید و... است.

رضا هاشمی، کارشناس ارشد رایانه و فناوری اطلاعات با بیان این که بسیاری از دستگاه‌ها علاوه بر داشتن گزینه حذف (Delete) و (Format) گزینه‌های دیگری مانند (Undelete) و (Unformat) هم دارند، می‌گوید: اگر صاحبان دستگاه‌ها از وجود چنین امکاناتی مطلع باشند می‌دانند که اطلاعات پاک شده براحتی قابل دسترسی است. او سعی می‌کند به طور ساده توضیح دهد که با ذخیره هر فایل در دستگاه جدولی در حافظه تشکیل می‌شود که نشان می‌دهد نقطه شروع و نقطه انتهایی و نیز طول آنچه ذخیره شده، چقدر است. وقتی کاربر این اطلاعات را پاک می‌کند، درواقع آن را به طور نرمDelete می‌کند؛ یعنی آن فضایی که فایل در آن ذخیره شده، خالی می شود؛ در حالی که اطلاعات هنوز وجود دارد.

وی راه‌حل رفع این نگرانی را بازنویسی یا wipe می‌داند و توصیه می‌کند: «چنانچه قصد دارید حافظه دستگاه را از اطلاعات ذخیره شده به طور کامل پاک کنید، می‌توانید رم یا حافظه را از دستگاه مثل دوربین خارج و به لپ‌تاپ یا کامپیوترتان وصل کنید و با استفاده از تکنیک وایپ (wipe) آن را بازنویسی کنید. در این صورت اطلاعات به طور واقعی حذف می‌شود.»

اطلاعات شخصی و خانوادگی تان را پاک کنید

از اوایل دهه 80 با ورود انواع دستگاه‌های الکترونیک و افزایش سطح دسترسی به این وسایل، راه سوءاستفاده از اطلاعات موجود در این دستگاه‌ها باب شد. علت آن را برخی به کنجکاوی و اشتیاق افراد برای اطلاع از تصاویر و نوشته‌های خصوصی دیگران می‌دانند که متاسفانه این عادت در بین افراد جامعه کم نیست.

علیرضا شیرازی، مدیر سایت بلاگفا دراین‌باره معتقد است: آنچه با ورود این وسایل باعث آزار شهروندان شده، تجاوز به حریم خصوصی آنان است.

شاید در یک کشور با فرهنگی متفاوت، افشای تصاویری از مهمانی خصوصی افراد و قرار گرفتن فیلم و تصاویر آن در شبکه اینترنت آزاردهنده نباشد، ولی در ایران این مساله حساسیت‌برانگیز است.
سیدجواد آرامی، روان‌شناس هم با اشاره به آسیب‌زا بودن بسیاری از ابزارهای اطلاعاتی تنها به دلیل استفاده و کاربرد نامناسب آن می‌گوید: استفاده از این وسایل ا‌رتباطی به فرهنگ برخورداری از ابزارهای فناوری و اطلاعاتی برمی‌گردد، همچنین هر کدام از این ابزارها می‌تواند در جهت مناسب یا غیرمناسب مورد استفاده قرار گیرد.

وی با بیان این که تجسس و کنجکاوی و اطلاع گرفتن از زندگی شخصی افراد امری غیرطبیعی است، گفت: تجسس و کنجکاوی بیش از حد و به صورت غیرطبیعی نشانه نوعی اختلال روانی است و افرادی که از سلامت روانی برخوردارند، نیازمند کنجکاوی در مسائل شخصی دیگران نیستند.

این روان‌شناس درخصوص وظیفه مردم برای پیشگیری از این قبیل آسیب‌ها نیز توصیه می‌کند: خانواده ها باید از حقوق خود آگاهی پیدا کرده و به هر کسی اعتماد نکنند و تلفن همراه یا دوربین شخصی‌شان را به عنوان یک وسیله در اختیار دیگران نگذارند.

شیرازی نیز درباره این که چرا چنین سوءاستفاده‌هایی از تصاویر و فیلم‌های خصوصی افراد صورت می‌گیرد به سطح سواد و آگاهی صاحبان این وسایل اشاره می‌کند و می‌گوید: بیشتر افراد سواد کار کردن با وسایل الکترونیکی را ندارند یا دست‌کم سواد مردم ما در این زمینه از دیگر کشورها کمتر است، از سوی دیگر کسانی که از کیفیت این فناوری آگاهی دارند، معمولا جوانند که شاید در بعضی موارد موازین اخلاقی را آنچنان که باید، پاس نمی‌دارند.

بیشترین سوءاستفاده زمانی رخ می‌دهد که فرد دوربین یا تلفن همراهش را برای تعمیر در اختیار کسی قرار می‌دهد که متاسفانه عکس و فیلم شخصی آنان در مدت کوتاهی به اینترنت منتقل می‌شود.

به هر کسی اعتماد نکنید

به گفته کارشناسان، علاوه بر زمانی که فرد به انگیزه تعمیر دوربین، لپ‌تاپ و تلفن همراه مشتریان به سوءاستفاده از اطلاعات شخصی دیگران می‌پردازد، در برخی موارد، فیلمبرداران مجالس عروسی هم به سوءاستفاده از فایل عکس و فیلم این مجالس می‌پردازند. پلیس در این زمینه بارها هشدار داده است که برای تصویربرداری از مجالس خصوصی‌تان حتما به آتلیه‌های رسمی و دارای مجوز قانونی مراجعه کنید؛ چراکه اطمینان کردن به هر فردی می‌تواند تبعات نامطلوبی داشته باشد.

از سوی دیگر، این روزها دوستی‌های اینترنتی و ارسال عکس به یکدیگر یکی از شیوه‌های دوستی و آشنایی بین افراد است. پلیس در این زمینه هم به افراد هشدار داده تا سریع به یکدیگر اعتماد و عکس رد و بدل نکنند، چراکه براساس تجربه، بسیاری از عکس‌ها و تصاویر بعد از مدتی از طریق فتوشاپ سوءاستفاده شده و در قالب تصاویر مستهجن به نمایش درمی‌آید.

هشدار کافی است، آموزش دهید

کنجکاوی و جذابیت ورود به حوزه خصوصی زندگی مردم این روزها آنقدر زیاد شده که بسیاری از سایت‌ها و حتی نشریات بخش‌هایی از اطلاعات خود را به تصاویر و اطلاعات زندگی خصوصی افراد بویژه افراد سرشناس اختصاص داده‌اند، این امر هرچند به طور طبیعی نامطلوب نیست ولی آنجا که بدون رعایت حقوق و اجازه افراد صورت گیرد، به شکل آسیب اجتماعی جلوه‌گر می‌شود. شیرازی در این باره با ذکر نمونه‌هایی از انتشار تصاویری از زندگی خصوصی فلان هنرپیشه و حتی بلوتوث مراسم جشن عروسی افراد که براحتی بین تلفن‌های همراه رد و بدل می‌شود، از لزوم آموزش مردم بخصوص جوانان یاد می‌کند و می‌گوید: بسیاری از جوانان از زشتی عمل خود آگاه نیستند. او پیشنهاد می‌کند: «هشدار کافی است، راهکار ارائه کنید ، به نظر من ، صدا و سیما و نیروی انتظامی باید با برنامه‌سازی مردم را آگاه کنند تا سواد مردم در این زمینه بالا برود.»

دست آخر شکایت کنید

با همه این اوصاف، آنچه باید بر آن تاکید کرد ، این است که چنانچه از سوی افراد سوءاستفاده‌گر اطلاعات، فیلم‌های خانوادگی و تصاویر خصوصی‌تان منتشر شد، باید با مراجعه به دادسرای ویژه چرائم رایانه‌‌ای از متهم یا متهمانی که مبادرت به چنین کاری کرده‌اند، شکایت کنید، اما توصیه ما پیشگیری است.

ورود تکنولوژی و امواج فناوری هرچند همواره باعث رفاه و راحتی مردم جامعه است، اما اگر سطح آگاهی مردم نسبت به سطح دسترسی آنان به این ابزار افزایش نیابد، می‌توان شاهد اعمال غیراخلاقی بود، یعنی همان چیزی که امروز در کشورمان شاهد آنیم.

و باز هم نقش خانواده در پیشگیری از این اتفاق هم از طریق مراقبت از اطلاعات شخصی و هم آموزش به فرزندان برای

حفظ حقوق دیگران بسیار مهم است.

منبع :جام جم آنلاین

تنظیم :داوودی



کلمات کلیدی :
¤ تحریریه| ساعت 1:54 عصر سه شنبه 88/6/31
نوشته های دیگران ( )

ابتدا نیت کنید

سپس برای شادی روح حضرت حافظ یک صلوات بفرستید

.::.حالا کلید فال را فشار دهید.::.

برای گرفتن فال خود اینجا را کلیک کنید
دریافت کد فال حافظ برای وبلاگ